مورچه |
|||
برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
هنگامی که " نافع " پسر ارزق به " ابن عباس " گفت: خدایت را که میپرستی برای ما تعریف کن! " ابن عباس " خود باخته از شکوه و عظمت الله، سکوت اختیار کرد، نافع بسوی حسین علیه السلامآمد، حضرت به او فرمود: ای نافع! آن کس که دنیایش را بر قیاس پایه نهد، همواره بر منجلاب خطا فرو میرود. و از جاده مستقیم حق منحرف میگردد. اینچنین فردی، راه را گم میکند. در کجی و نادرستی گام می سپارد؛ و سخنی ناپسند میگوید. ای پسر " ارزق " ! خدا را آنچنان توصیف میکنم که خود کرده است: " با حواس درک نمیگردد؛ و به مخلوقات قیاس نمیگردد. او به موجودات نزدیک است، ولی نه پیوسته و متصل. از آنان به دور است، ولی نه با فاصله. یکتا و بی همتاست؛ و ترکیب پذیر نیست. او با نشانه های آفرینش، شناخته می شود و قوانین هستی، توصیف کنند اوست. نیست معبودی جز او، که بزرگ و بلند مرتبه است. " ( کهف - ٨٢ ) فرزند " ارزق " به گریه افتاد و گفت: چه زیبا سخن میگویی! آنگاه حضرت فرمود: به من خبر دادند که تو من و برادرم و پدرم را به کفر متهم می سازی. من از تو یک سوال میکنم. پسر ارزق گفت سوال کن! حسین علیه السلام از او درباره کلام خدا " اما دیوار از آن دو پسر یتیم این شهر بود " ( کهف - ٨٢ ) پرسید و گفت: ای پسر ارزق چه کسی برای آن دو پسر ذخیره کرده بود؟ ابن ارزق گفت: پدرشان. حضرت فرمود: پدر آن ها بهتر بود یا رسول خدا؟ پسر ارزق در جواب ماند و گفت خداوند درباره شما خبر داده که: " شما گروهی هستید که دشمن را بر خاک مذلت می نشانید "
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید موضوعات نويسندگان |
|||
![]() |